۱۳۸۸ مهر ۳۰, پنجشنبه

ازفردین تا . . .

مرگ حقه ولی چه مرگی ,ماهر روز داریم میمیریم بخاطر یکروز زندگی. این مرگه ؟همه داریم میمیریم زندگی کجاست؟ علی (تابش) هر روز مرد به امید یکروز زندگی که قبلا داشت ولی بهش نرسید . . .
زنده یاد فردین ببینید . . .

این حرفهای کسی هست که قلب های مردمی را تسخیر کرده بود و سلطانش شده بود نه با زور و سر نیزه وهر آنچه که سلاطین به آن متوسل میشوند بلکه در آغاز با زور بازو بشیوه جوانمردان این سرزمین با مدال نقره کشتی جهانیش در توکیو و بعد با هنرش در سلطان قلبها, گنج قارون وهمای سعادت . . . وبعدش هم که نیازی به تعریف نیست که همگان میدانند که به هنر و هنر مندان بویژه آنانی که از میان مردم و از مردم بودند چه گذشت که اینهم تازگی نداشت و با تکه تکه شدن و به تاراج رفتن بهارستان در هزار و اندی سال پیش آغاز شد و هنوزم متاسفانه ادامه دارد که برای آنهم باز احتیاجی به توضیح خاصی نیست که حکایات معتمد آریاها و پناهی ها و . . . ادله ایی بر این ادعا .

۱ نظر:

بیتا گفت...

سلام شما هم اگر از مرگ حرف بزنین پس ما که چی باید بگیم که هر ساعت داریم میمیریم وهیچکس صدایی مرگمان را نمیشنود با ارزوی روزهای خوش یدون مرگ