۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه

ما نوشتیم و گریستیم . . .

ما نوشتیم و گریستیم

ما نوشتیم و گریستیم
ما خنده کنان به رقص بر خاستیم
ما نعره زنان از سر جان گذشتیم ...
کسی را پروای ما نبود.
در دور دست مردی را به دار آویختند :
کسی به تماشا سر برنداشت
ما نشستیم و گریستیم
ما با فریادی از قالب خود بر آمدیم
احمد شاملو