۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه

خانه ام آتش گرفته ست

۱۳۸۸ تیر ۴, پنجشنبه

مرگ ‚ من را


من برگ را سرودی کردم
سر سبز تر ز بیشه

من موج را سرودی کردم
پرنبض تر ز انسان

من عشق را سرودی کردم
پر طبل تر زمرگ

سر سبز تر ز جنگل
من برگ را سرودی کردم

پرتپش تر از دل دریا
من موج را سرودی کردم

پر طبل تر از حیات
من مرگ را
سرودی کردم

احمد شاملو
روی عکس کلیک کنید

۱۳۸۸ تیر ۱, دوشنبه

۱۳۸۸ خرداد ۳۱, یکشنبه

باش تا نفرین ِ دوزخ از تو چه سازد







تو را چه سود از باغ و درخت
که با یاس ها
به داس سخن گفته ای؟
آنجا که قدم برنهاده باشی
گیاه از رُستن تن می زند
چرا که تو
تقوای خاک و آب را.
هرگز باور نداشتی
فغان ! که سرگذشت ما
سرود ِ بی اعتقاد ِ سربازان ِ تو بود
که از فتح ِ قلعه ِ روسپیان..
بازمی آمدند
باش تا نفرین ِ دوزخ از تو چه سازد
که مادران ِ سیاه پوش-
داغ داران ِ زیباترین فرزندان ِ آفتاب
و باد -
هنوز از سجاده ها
سر برنگرفته اند .

از شعر شاملو

آن خس و خاشاک . . .

۱۳۸۸ خرداد ۳۰, شنبه

۱۳۸۸ خرداد ۲۸, پنجشنبه

آزادی

۱۳۸۸ خرداد ۲۷, چهارشنبه

با رویش ناگزیر جوانه چه میکنید؟


گیر
م که در باورتان به خاک نشسته ام
و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهایتان زخم دار است
با ریشه چه می کنید؟
گیرم که بر سر این باغ بنشسته در کمین پرنده اید
پروازرا علامت ممنوع میزنید
با جوجه های نشسته در آشیان چه می کنید؟
گیرم که می زنید
گیرم که میبرید
گیرم که می کشید
با رویش ناگزیر جوانه چه میکنید؟

۱۳۸۸ خرداد ۲۵, دوشنبه

۱۳۸۸ خرداد ۲۴, یکشنبه

آتش


این آتش تا کی گیرد دامنتان ؟

۱۳۸۸ خرداد ۱۹, سه‌شنبه

وطنم

۱۳۸۸ خرداد ۱۳, چهارشنبه

نکته

با سلامی دوباره . . .


لحظه ها را باید شکار کرد نه اینکه شکار لحظه ها شد !!!