۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۷, یکشنبه

مرخصى اجبارى

متاسفانه به اطلاع دوستان بايد برسانم بعلت ناملايمتيهاي تكنيكي كامپيوتر تا مدتي بروز نخواهم بود اما به يكايك شما سر خواهم زد و سعي خواهم كرد هرچه زودتر با دستانى پر وحكاياتي ديگر باز گردم .تا حظوري ديگر براي يكايك شما ياران تندرستي و شادي آرزومندم .

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۷, پنجشنبه

وای باران . . .

وای ، باران

باران ؛

شیشه ی پنجره را باران شست

از دل من اما

چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟

از آبی خاکستری سیاه (حمید مصدق)

تمام شعر را اینجا میتوانید بخوانید . . .

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۱, جمعه

به سلامتی

به سلامتیِ

به سلامتیِ ديوار
نه به خاطرِ بلنديش،
واسه اين‌که هيچ‌وقت !
پشتِ آدم رو خالی نمي‌کنه
**
به سلامتیِ دريا
نه به خاطرِ بزرگيش،
واسه يک‌رنگيش
**
به سلامتیِ سايه
که هيچ‌وقت آدم رو تنها !
نمی ذاره
**
به سلامتیِ پرچم ايران
که
سه ‌رنگه !
**
تخم‌مرغ
که دورنگه !
**
رفيق
که يه ‌رنگه !
**
به سلامتیِ همه اونايی
که
دوسشون داريم و
نمیدونن
دوسمون دارن و نمي‌دونيم
**
به سلامتیِ نهنگ
گنده‌لات درياست که
**
به سلامتیِ زنجير
نه به خاطر اين‌که درازه,
به خاطر اين‌که به هم !
پيوستس
**
به سلامتیِ خيار
نه به خاطر «خ»ش،
فقط به خاطر «يار»ش
**
به سلامتیِ شلغم
نه به خاطر «شل»ش،
به خاطر
«غم»ش
**
به سلامتیِ کرم خاکی
نه به خاطر کرم‌بودنش،
به خاطر خاکی‌بودنش
**
به سلامتیِ پل عابر پياده
که هم مردا از روش رد !
مي‌شن هم نامردا
**
به سلامتيِ برف
که هم روش سفيده هم
توش
**
به سلامتيِ رودخونه
که اون‌جا سنگای بزرگ
هوای سنگای کوچيکو
دارن
**
به سلامتيِ گاو
که نمي‌گه من،
میگه ما
**
به سلامتيِ دريا
که ماهی گنديده‌هاشو دور
نمی ریزه
**
به سلامتیِ اون
که
هميشه راستشو مي‌گه
**
به سلامتیِ سنگ بزرگ
دريا
که سنگای ديگه رو
می‌گيره دورش
**
به سلامتیِ بيل
که هرچه ‌قدر بره تو
خاک،
بازم برّاق‌تر می‌شه
**
به سلامتیِ دريا
که قربونياشو پس مي‌آره
**
به سلامتیِ تابلوی ورود
ممنوع
که يه‌تنه يه اتوبان رو
حريفه
**
به سلامتیِ سرنوشت
که نمي‌شه اونو از سر
نوشت

با سیاس از مرجانک برای ارسال این شعر زیبا.