۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۰, سهشنبه
۱۳۸۷ اردیبهشت ۵, پنجشنبه
۱۳۸۷ اردیبهشت ۳, سهشنبه
دست نوشته های یک کارمند سازمان ملل در مشهد
گفت، من هفت تا شوهر دارم ...
• هنوز هم دلم می لرزد. گریه به این تلخی تا به حال ندیده بودم. فقط گریه کرد و دستانش می لرزیدند. گفت: به غلام سخی گفتم چرا پدر سگ؟ گفت: من که پول نداشتم. هفت نفر شدیم. نفری صد هزار تومان گذاشتیم وسط. خوب آنها هم حقشان را می خواهند. گفتم: بی رحم، بی همه چیز, لااقل به من رحم کن. گفت: رحم که ما را ارضا نمی کند ادامه.....
۱۳۸۷ فروردین ۲۹, پنجشنبه
۱۳۸۷ فروردین ۲۸, چهارشنبه
۱۳۸۷ فروردین ۲۷, سهشنبه
بازدید ایرانیان از آشویتس
جمعی از ایرانیان مقیم آلمان، روزهای شنبه و یکشنبه از بقایای اردوگاه آشویتس در لهستان که نمایانگر جنایات فاشیسم هیتلری در دوران جنگ جهانی دوم است دیدار کرده و هدف این دیدار نمادین را ارسال پیام صلحخواهی و احترام ایرانیان به مذاهب و فرهنگ همهی مردم جهان و مقابله با تبلیغات سوء در این زمینه در اروپا و بهویژه آلمان دانستند ادامه مطلب.
۱۳۸۷ فروردین ۲۴, شنبه
۱۳۸۷ فروردین ۲۲, پنجشنبه
گفت و گو با کنزابورو اوئه، نويسنده ژاپني و برنده جايزه نوبل ادبيات
کنزابورو اوئه، نويسنده ژاپني و برنده جايزه نوبل ادبيات، در ميان دوستداران کتاب در ايران نامي آشناست. تاکنون 3 رمان از اين نويسنده به زبان فارسي منتشر شده است. اين نويسنده بزرگ، اولين بار در سال 1374 با ترجمه جلال بايرام از کتاب "روزي که او خود اشک هاي مرا پاک خواهد کرد" به ايراني ها معرفي شد. بعدها ترجمه فرزان سجوي از "فرياد خاموش" و سپس ترجمه اسدالله امرايي از رمان "شکار" چاپخش شد. آخرين ترجمه از اوئه "گريه خاموش" نام دارد که با ترجمه حبيب گوهريراد روانه بازار کتاب شده است.
بابک تختی
۱۳۸۷ فروردین ۲۱, چهارشنبه
۱۳۸۷ فروردین ۱۷, شنبه
مادری در آستانه اعدام
مادری در آستانه اعدام:
باسلام و احترام
احتراماً بدین وسیله به استحضار می رسانم اینجانبه، زندانی، "الف.م"، 32 ساله به اتهام قتل شوهر 74 ساله ام مدت چهار سال و نیم در زندان اوین بسر می برم. آنچنانکه شنیده ام اوایل سال 87، اجرای حکم اعدام را در پیش رو دارم.
شاکیان پرونده ام شرط گذاشته اند که با دریافت مبلغ 60 میلیون تومان، رضایت خود را اعلام کنند. اما من و خانواده ام فاقد استطاعت مالی برای پرداخت این مبلغ به شاکیان هستیم و نمی توانیم این مبلغ را تهیه نماییم. دارای یک دختر 17 ساله هستم و همچنین دچار بیماری صرع می باشم . دخترم اکنون مشغول به تحصیل بوده و نیاز زیادی به حضور مادر دارد. اما متاسفانه در این مدت فقط یک بار توانسته ایم همدیگر را ببینیم. دخترم به کسی جز من نمی تواند اتکا کند و با مرگ من، تکیه گاهش را از دست خواهد داد.
لذا خواهشمندم چنانچه در توان و امکان مالی شما مردم عزیز باشد، برای زنده ماندن این حقیر کمک مالی نمایید.
با احترام
میم. الف
۱۳۸۷ فروردین ۱۴, چهارشنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)